نوشته شده توسط : تنهاترین تنها

شیطان

ظهر شيطان را ديدم.

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برميداشت.

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده اي؟

بني آدم نصف روز خود را بي تو گذرانده اند...

شيطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پيش از موعد!

گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته اي

يا سنگ بندگي خدا به سينه مي زني؟

گفت: من ديگر آن شيطان تواناي سابق نيستم. ديدم انسانها،

آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهاني انجام ميدادم،

روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام ميدهند.

اينان را به شيطان چه نياز..

 

 



:: موضوعات مرتبط: داستان , عکس , متن , ,
:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : پنج شنبه 18 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تنهاترین تنها

 

نیا باران!

زمین جای قشنگی نیست.

من از اهل زمینم

خوب میدانم

که گل در عقد زنبور است

ولی سودای بلبل دارد و

پروانه راهم دوست میدارد...!

 

 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته ها , عکس , شعر , متن , ,
:: بازدید از این مطلب : 256
|
امتیاز مطلب : 117
|
تعداد امتیازدهندگان : 37
|
مجموع امتیاز : 37
تاریخ انتشار : جمعه 5 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تنهاترین تنها

 

 

مهم نبوده سوختنم

دور از تو پرپر زدنم

مهم تو بودی عشق من

نه قصه شكستنم

به افتخار عشق تو

میگم كه بازنده منم

 

...



:: موضوعات مرتبط: عکس , شعر , ,
:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 117
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : پنج شنبه 4 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تنهاترین تنها

 



:: موضوعات مرتبط: عکس , ,
:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 75
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 فروردين 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد